خلوت من
حادثه هجوم حادثه آمد تا بزرگی اش را یاد آور شوم خطر, گذشت و آسیب نزد تا بزرگواریش را ایمان آورم. خبر رسید و بی رحم... غمی عمیق شد بر دلم تا قطره قطره اشکها جاری شود و بسوزم. ناگهان شوقی عظیم سراسر وجودم را گرفت. سجده زدم و گریستم و به یاد آوردم که بار دیگر مهربانی و بخشندگی اش را به رُخم کشیده است!
نوشته شده در یکشنبه 86/5/28ساعت
1:4 عصر توسط رضوان تو بنویس ( ) | |
Design By : RoozGozar.com |